Saturday 30 January 2021

محرومیت عجیب داور زن فوتبال/ وقتی پژوهشگری جرم است!

 یکی از داوران زن فوتبال به دلیل آنکه در زمینه جامعه‌شناسی ورزش و مطالعات جنسیت و اقتصاد سیاسی ورزش فعالیت می‌کند، توسط کمیته داوران تهدید به محرومیت شده و اکنون مدت‌هاست که ابلاغی برای قضاوت در لیگ نداشته است.

آسو-جواهری-محرومیت-داور-سنندجی-در-فوتبال-بانوان-800x400-1

به گزارش ایسنا، داوری در فوتبال ایران سختی‌های بسیاری دارد؛ حقوق‌های ناچیزی که گاهی پرداخت آن مدت‌ها به تعویق می‌افتد،  نداشتن بیمه و امنیت شغلی تنها گوشه‌هایی از مصائبی است که داوران با آن دست و پنجه نرم می‌کنند. از طرفی دیگر سیاست سکوتی که فدراسیون فوتبال و کمیته داوران در پیش گرفته‌اند باعث شده تا بسیاری از این مشکلات به عرصه رسانه‌ها وارد و به مطالبه‌ای برای بهبود وضعیت این بخش از جامعه ورزش تبدیل نشود.

کمیته داوران به تازگی در رفتاری عجیب آسو جواهری را به این دلیل که در کنار داوری در زمینه تحصیلات دانشگاهی خود هم فعالیت می‌کند،  تهدید به محرویت کرده است. جواهری که یکی از داوران باتجربه فوتبال زنان است،  دکترای جامعه‌شناسی اقتصادی دارد و در تز دکترای خود اقتصادی سیاسی فوتبال ایران را مورد بررسی قرار داده است. او همچنین در زمینه مطالعات جنسیت و ورزش و تبعیض و نابرابری‌ها نیز مطالعات و پژوهش‌هایی داشته و حتی چندین کتاب تالیف و ترجمه کرده اما با سخت‌گیری عجیب کمیته داوران مواجه شده است که بین داوری و پژوهشگری یکی را انتخاب کند.

آخرین دیداری که آسو جواهری در لیگ برتر قضاوت کرده است، به مسابقه سپاهان اصفهان و نماینده البرز در هفته پنجم لیگ برمی‌گردد و دیگر ابلاغی نداشته است. به نظر می‌رسد کمیته داوران همچون گذشته بدون هیچ حکمی و صرفا با کنار گذاشتن از قضاوت در لیگ محرومیت را اعمال کرده است تا در صورت اعتراض جایی برای دفاع از خود داشته باشد. هنوز ماجرای محرومیت ۳۰ داور زن فراموش نشده که بدون  هیچ حکمی داوران را مدت‌ها از قضاوت در لیگ کنار گذاشتند.

جواهری در پاسخ به سوال خبرنگار ایسنا مبنی بر اینکه به چه دلیلی محروم شده است، گفت: ” نمی‌دانم محرومیت است یا چیز دیگری، اما تابستان پس از چند مقاله و مصاحبه تحلیلی یکبار تهدید به محرومیت شدم و طبق گفته رئیس دپارتمان نامه محرومیتم به دبیرکل ارسال شد، پس از آن رئیس دپارتمان داوری گفت حق مصاحبه نداری و با اینکه گفتم به قوانین آگاهم و مصاحبه فنی درباره داوری یا بازی لیگ زنان نداشته‌ام اما با لحن بد و بسیار عصبانی پاسخ داد که به طور کلی حق گفتن و نوشتن در مورد فوتبال زنان و همین مسائلی که نوشته‌ای را نداری،  مگر اینکه هیچ نقدی به تبعیض‌ها و نابرابری‌های جنسیتی در فوتبال ایران نداشته باشی. من گفتم جامعه‌شناسم نه مداح، او هم گفت پس باید بین داوری و پژوهشگری یکی را انتخاب کنی. پرسیدم بر اساس کدام قانون و آیین‌نامه که جواب داد فیفا گفته. در ادامه من گفتم که در آیین‌نامه‌های فیفا چیزی ندیده‌ام، در نهایت گفت همین است، کار شما با داوری‌ تداخل دارد، اگر می‌خواهی اینگونه بنویسی پس باید بین داوری و پژوهشگری یکی را انتخاب کنی. “

جواهری در پاسخ به اینکه آیا واقعا محروم شده است، گفت: نمی‌دانم محرومیت است یا نه، اما بعد از آخرین قضاوتم در فصل جاری لیگ بار دیگر در این مورد با آقای سهرابی صحبت کردم که فعالیت پژوهشی من تداخلی با داوری ندارد و ایشان بر موضع قبلی پافشاری کرد، به‌هرحال از آن زمان با وجود رضایت ناظر فنی از بازی آخرم دیگر هیچ ابلاغی برای قضاوت نداشته‌ام و طبیعتا علت نبودنم در نوبت قضاوت، فنی نیست. “

سوال اینجاست که آیا کمیته داوران حق دخالت در زندگی شخصی افراد را دارد؟ آیا حق الزحمه ۱۲۰ هزار تومانی قضاوت در لیگ کفاف زندگی افراد را می‌دهد که آنها را در دوراهی انتخاب داوری و سایر فعالیت‌ها قرار می‌دهد؟ محرومیت جواهری همچون محرومیت چند هفته‌ای ۳۰ داور زن ادامه پیدا می‌کند؟ آیا کمیته داوران با چنین اقدامات عجیب و سخت‌گیرانه‌ای به دنبال دیکته اصول نانوشته خود است؟

مصدومیت یک کولبر بر اثر سقوط از ارتفاع در ارتفاعات مرزی بانه

 روز سه‌شنبه ۷ بهمن، یک کولبر بر اثر سقوط از ارتفاعات مرزی روستای برویشکانی شهرستان بانه واقع در استان کردستان، دچار مصدومیت شد.

به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از کردپا، روز سه‌شنبه ۷ بهمن ماه یک کولبر بر اثر سقوط از ارتفاعات مرزی روستای برویشکانی شهرستان بانه واقع در استان کردستان دچار مصدومیت شدید شد.

هویت وی واحد محمدی، ۳۰ ساله و اهل روستای میرآباد سفلی از توابع شهرستان بانه، عنوان شده است.

این کولبر علاوه بر صدمات وارده ناشی از سقوط، از ناحیه پشت، کمر و پا نیز دچار سرمازدگی شدید شده و جهت رسیدگی پزشکی به بیمارستان صلاح الدین ایوبی شهرستان بانه منتقل شد.

بر اساس این گزارش وضعیت عمومی وی وخیم گزارش شده است.

کولبری، شغلی کاذب و مشقت بار است که مردم مناطق مرزی در پی فقدان فرصت های شغلی به آن روی می آورند و سالانه ده ها تن در مواجهه با خطرات طبیعی و یا در پی شلیک نیروهای مرزبانی کشته و‌ یا زخمی می شوند.

در بخشی از گزارش سالانه وضعیت حقوق بشر در ایران؛ ویژه سال ۲۰۲۰ به شهروندانی که توسط ارگان‌های نظامی کشته و یا زخمی شده‌اند پرداخته شده است.

به غیر خسارت های مادی، قتل حیوانات بارکش و حوادث روی داده از جمله سرمازدگی و بهمن، در این گزارش قتل ۳۶ کولبر (باربر مرزی) و زخمی شدن ۱۰۹ تن آنان توسط نیروهای مرزبانی و انتظامی ثبت شده است.

لازم به ذکر است که ۹ کولبر دیگر نیز به واسطه شرایط اقلیمی و جغرافیایی مانند سرمازدگی و سقوط از ارتفاع دچار حادثه شدند که از این تعداد ۴ کولبر زخمی شدند و ۵ کولبر جان باختند.

دلایل توقف یک فستیوال موسیقی به‌دنبال مصاحبه معاون وزیر بهداشت

 یکی از تهیه‌کنندگان موسیقی با اشاره به توضیحات چند روز گذشته معاون کل وزیر بهداشت مبنی‌بر عدم صدور مجوز برگزاری کنسرت در شهرهای وضعیت زرد و سفید توضیحاتی را درباره یک رویداد لغوشده داد.

محمد حسین توتونچیان یکی از تهیه کنندگان حوزه موسیقی که قرار بود از روز ۱۸ تا ۲۴ بهمن ماه امسال به احترام کادر درمان کشور دومین فستیوال موسیقی «ققنوس» را در تهران برگزار کند، پس از اظهارات ایرج حریرچی معاون کل وزیر بهداشت درباره عدم صدور مجوز برای برگزارش کنسرت‌ها در شهرهای با وضعیت زرد، به خبرنگار مهر گفت:

بعد از فروکش کردن نسبی شیوع بیماری کووید ۱۹ دفتر موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی جلساتی را با ستاد ملی مقابله با کرونا برگزار کرد که طی آن توافق شد بین ۳۰ تا ۵۰ درصد ظرفیت سالن‌های اجرای کنسرت این مجوز را داشته باشند که در اوضاع کنونی میزبان اجراهای زنده موسیقی باشند. با این توافق بود که جناب اله یاری در مقام مدیرکل دفتر موسیقی وزارت ارشاد جلساتی را با کنسرت‌گذارها، تهیه‌کنندگان و صاحبان آثار موسیقایی برگزار و بلافاصله نیز نشست‌هایی را با سالن دارها تشکیل داد که این همکاری سریع‌تر و بهتر به سرانجام برسد.

وی با قدردانی از تلاش‌های مدیریت دفتر موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در پیگیری برای برگزاری کنسرت‌ها بیان کرد: در این مدت همه بسیار خوشحال بودیم که حسب این پیگیری‌ها و جلسات متعددی که در این زمینه برگزار شد، جریان برپایی کنسرت‌ها با رعایت موارد بهداشتی به گردش سابق بر می‌گردد. این در حالی است که آنچه در مقطع فعلی برای شخص من مورد توجه بود تلاش برای یک قدردانی ویژه از کادر درمان بیمارستان‌ها در ایام کرونایی بود که به اعتقاد من برگزاری دومین فستیوال موسیقی «ققنوس» می‌توانست بهترین راه برای یک قدردانی کوچک از سوی هنرمندان نسبت به پزشکان، پرستاران و کارکنان مراکز درمانی باشد که در یک ساله اخیر فداکارانه در خدمت بیماران کرونایی بودند.

مدیر دومین فستیوال موسیقی «ققنوس» ادامه داد: بعد از جلساتی که در این زمینه برای برگزاری کنسرت‌های موسیقی در قالب فستیوال موسیقی ققنوس که قرار بود به شکل رایگان پیش روی کادر درمان کشورمان قرار بگیرد، بین تمامی سالن‌های برگزاری کنسرت تنها یکی از سالن‌ها بود که موافقت کرد تا به مدت هفت شب سالن مجلل خود را به صورت رایگان در اختیار ما قرار دهد. در این بین هنرمندان و گروه‌هایی چون رضا بهرام، محسن ابراهیم‌زاده، گروه «چارتار»، گروه «هوروش»، مسعود صادقلو، امید حاجیلی و ارکستر ملی ایران به خوانندگی سالار عقیلی آمادگی کامل خود را برای برگزاری کنسرت اعلام کرده بودند. البته یک نکته هم را بگویم که برای میزبانی از این کنسرت‌های رایگان برخی هزینه‌ها از جمله دستمزد نوازندگان، دستمزد گروه اجرایی کنسرت‌ها و متصدیان سالن‌ها به عنوان موارد اجتناب ناپذیری هستند که می‌بایست برای پرداخت آن اقدام می‌شد. این موضوع هم انجام گرفت و بنده پذیرفتم که تمامی این هزینه‌ها که دربرگیرنده مبالغ زیادی هم هست، پرداخت کنم. چرا که تمام تلاشم این بود که در این شرایط نامطلوب بتوانیم یک کار جهانی کنیم.

ایران بیشترین نرخ فرسایش خاک را دارد

 استاد پیشکسوت دانشکده کشاورزی دانشگاه فردوسی با اشاره به اینکه ایران با میانگین فرسایش ۲۰ تن در هکتار بیشترین نرخ فرسایش خاک را دارد، گفت: فرسایش عاملی است که کیفیت خاک کشاورزی را کاهش می‌دهد و باروری زمین‌های کشاورزی را پایین می‌آورد.

ایران بیشترین نرخ فرسایش خاک را دارد

غلامحسین حق‌نیا در وبیناری با موضوع خاک میراث طبیعی و محیط زیست که در صفحه اینستاگرام مرکز مفاخر دانشگاه فردوسی مشهد برگزار شد، اظهار کرد: دانشمندان و اخترشناسان طی ده‌ها سال گذشته نتوانستند سیاره‌ای مانند زمین پیدا کنند زیرا این سیاره بی‌همتا است و منابع ارزشمندی مانند خاک، آب و هوا را در اختیار دارد.

وی با اشاره به اینکه در هرم زندگی خاک در قاعده و پایه آغاز بشریت است، افزود: برخی به صورت اشتباه خاک را ماده‌ای می‌دانند که در همه جا حضور دارد و مورد فرسودگی و آلودگی واقع نمی‌شود، درحالی که در تمام بشریت تمدن‌هایی بودند که به علت استفاده نادرست از خاک واژگون شدند. زمین نخستین در قرن اخیر به علت فعالیت‌های فزاینده انسان جای خود را به زمینی درحال گرم شدن داده است که با بیش جمعیتی و نابودی جنگل‌ها روبه‌رو است. بسیاری از خاک‌های روی زمین با سرعتی بی سابقه روبه فنا است.

استاد پیشکسوت دانشکده کشاورزی دانشگاه فردوسی در خصوص اهمیت خاک در تامین نیازهای امنیت غذایی، بیان کرد: مطالعات صورت گرفته نشان می‌دهد که تا سال ۲۰۵۰ بایستی ۵۰ درصد تولید بیشتر بر زمین کمتر، با صرف انرژی و کود شیمیایی کمتری داشته باشیم. این مسئله چالشی ترسناک است که پیش رو داریم. از این رو خاک ارزشمندترین و پیچیده‌ترین منبع طبیعی روی زمین است و بستر تنوع زیستی که بنیان کارکرد طبیعت و محیط زیست است و تن درستی بشریت به آن وابسته است. خاک‌ها امانتی هستند که از نیاکان به ما سپرده شده و باید دست نخورده باقی بماند زیرا بدون خاک حیاط امکان ندارد.

زندگی ۵ تن موجود زنده در یک هکتار خاک

حق‌نیا ادامه داد: در دنیا بیش از ۱۰۰ هزار نوع خاک مختلف داریم که از نظر خاصیت و ویژگی بسیار متفاوت هستند. برای تشکیل یک سانتی متر خاک به طور معمولی به زمانی حدود هزار سال وقت نیاز است. درحالی که میانگین سرعت از دست رفتن خاک ۱۰ برابر سرعت بازسازی آن است. در خاک گیاهانی می‌رویند که ۹۹ درصد انرژی مورد نیاز بشر را تامین می‌کنند. در یک هکتار خاک ۵ تن زندگی جانوری وجود دارد. تنها در یک مشت خاک تعداد ریز جاندارانی که درحال زندگی هستند به اندازه کل انسان‌هایی است که از ابتدا در زمین زندگی کردند، می‌رسد.

علت گرم شدن زمین، جذب ۱۰ درصد از کربن هواست

وی تشریح کرد: ۱۰ درصد کربن هوا در خاک ذخیره می‌شود و این عامل نشان‌دهنده علت گرم شدن زمین بر اثر آلودگی هوا است. رقم محافظه کارانه‌ای که برای ارزش خاک‌های کره زمین عنوان کردند ۲۵ تریلیون دلار در سال است. ۷۰ درصد وزن کتاب‌ها و مجلات از خاک و بهترین ظروف چینی نیز از خاک ساخته می‌شوند. با این وجود کل بودجه‌ای که در سال‌های گذشته برای پژوهش‌های خاک صورت گرفته است کمتر از هزینه ارسال مریخ نورد کنجکاوی به فضا است. به همین دلیل اطلاعاتی که از سیاره‌های دیگر داریم بیشتر از خاک زمین است.

استاد پیشکسوت دانشکده کشاورزی دانشگاه فردوسی گفت: سالانه نزدیک به ۳۰ میلیون هکتار از زمین‌های کشاورزی به شهری تبدیل می‌شوند. در ایران سهم سرانه زمین‌های کشاورزی از سال ۱۳۴۳ تا ۱۳۹۳ از ۰.۶ هکتار به ۰.۲ رسیده است و پیش‌بینی می‌شود که تا سال ۱۴۰۵ به ۰.۰۱۶ برسد. از طرفی دیگر در مناطق شهری مردم بالقوه در مجاورت آلاینده‌ها و بیماری‌های خاک‌زی قرار دارند که از راه‌های تنفس و تماس پوستی سلامت خود را در مخاطره می‌بینند. در یک گزارش مطالعه کردم که نوشته بود اگر مواد دفعی انسانی و حیوانی به جای دور ریختن در زمین حفظ و نگهداری شود برای تغذیه کل جهان کافی خواهد بود.

وی با اشاره به اینکه خاک نماد پایداری، نوسازی و بهسازی است، افزود: خاک‌ها پوسته نازکی از سطح زمین را می‌پوشانند و معمولا ۱.۵ تا ۲ متر ارتفاع دارند و از آمیزه‌ای از آب، هوا، ذرات معدنی و آلی جانداران بر اثر فرایندهای فیزیکی، شیمیایی و زیستی از سنگ‌ها به‌وجود می‌آیند. عوامل و فرایندهایی که خاک را شکل می‌دهند محیطی را خواهند ساخت که به تنوع زیستی منجر می‌شود. خاک‎ها بوم نظام‌های پیچیده‌ای هستند که با دیگر اجزای محیط مانند آب و هوا برهم کنشی نیرومند ایجاد می‌کنند.

استاد پیشکسوت دانشکده کشاورزی دانشگاه فردوسی خاطرنشان کرد: خاک یکی از مهمترین اجزای محیط طبیعی و عمدتا تجدیدناپذیر است. همه اقتصادها به دو بخش کالا و خدمات وابسته است که به وسیله محیط طبیعی تامین می‌شوند. خاک به عنوان یک منبع طبیعی در کارکردهای اقتصادی، محیطی، اجتماعی و تجاری نقش کلیدی دارد. کارکرد محیطی خاک را می‌توان در سه قسمت نگهداری زیست توده، نگهداری محیط و مخزن ژن تقسیم کرد.

حق‌نیا اظهار کرد: در خصوص کارکرد زیست توده می‌توان به فراهمی خوراک، علوفه برای دام، انرژی تجدیدپذیر و مواد خام را نام برد که پایه حیاط بشر را تشکیل می‌دهد. ظرفیت خاک در خصوص حفاظت از محیط برای انتقال مواد میان هوا، آب زیرزمینی و پوشش گیاهی، خنثی‌سازی و تصفیه می‌تواند نمود پیدا کند که انسان را در برابر آلودگی‌های آب زیرزمینی و زنجیره غذایی محافظت کند. عملکرد خاک از آنجایی اهمیت فزاینده پیدا می‌کند که بسیاری از مواد جامد، مایع و گاز را از راه‌های گوناگون از طریق تجزیه فیزیکی و جذب از حالت زیان‌بار خارج و به عناصر سودمندی مانند مواد آلی که مورد نیاز گیاهان هستند، تبدیل می‌کند.

حق‌نیا ادامه داد: خاک‌ها زیستگاه جانداران بی‌شمار و ذخیره ژنی به شمار می‌رود. تعداد گونه‌های موجود در خاک بیش از همه جاندارانی است که بر روی زمین زندگی می‌کنند. خاک‌ها بنیان اصلی تنوع زیستی به شمار می‌روند. خاک‌ها کارکردهای غیر بوم‌شناختی نیز دارند که به کاربری‌های فنی صنعتی و… تقسیم می‌شود مانند تفریح، خانه‌سازی، جاده سازی، فرودگاه، آسمان‌خراش‌ها، ورزش و زدایش مواد ناخواسته که همگی نیاز به خاک و در ارتباط با خاک هستند. قبل از هرگونه کاربری باید حتما در خصوص خاک منطقه مطالعه صورت بگیرد.

خاک؛ مهمترین میراث تاریخی

وی بیان کرد: تمام مواد خام مانند مواد شنی، ریگی و انرژی برای توسعه اجتماعی و اقتصادی بشریت ضروری است. خاک‌ها بخش اصلی زمین نما یا میراث فرهنگی دنیا هستند که در آن زندگی می‌کنیم. در دل خاک گنجینه‌های باستان شناسی و مردم شناسی ارزشمندی را برای درک بهتر تاریخچه خود و زمین نگهداری می‌کنیم. خاک‌ها از آسیب‌های گوناگون نیز در امان نیستند. از جمله چالش‌های مهم زیست محیطی در خصوص خاک می‌توان به مواردی مانند فرسایش خاک، آلودگی خاک و کاهش کیفیت خاک و دشواری‌های تغییر اقلیم اشاره کرد.

ایران دارای بیشترین فرسایش خاک

حق‌نیا با اشاره به اینکه ظرفیت بازسازی خاک‌ها در وضعیت طبیعی کمتر و کندتر از نیاز جوامع مدرن است، تشریح کرد: فرسایش خاک تهدیدی بسیار مهم برای محیط زیست و امنیت غذایی انسان است. آسیب‌های ناشی از این فرسایش‌ها برای صدها سال باقی خواهند ماند. خاک حافظه تاریخی دارد و خاکی که دریده شده است هرگز به حالت اولیه خود باز نخواهد گشت. فرسایش یکی از بلاهای بسیار مهم است که برای خاک اتفاق می‌افتد. ایران با میانگین فرسایش ۲۰ تن در هکتار بیشترین نرخ فرسایش خاک را دارد. ۷۵ درصد سطح کره زمین تا به امروز به دست بشریت تغییر کرده است و این عدد تا سال ۲۰۵۰ به بیش از ۹۰ درصد خواهد رسید.

استاد پیشکسوت دانشکده کشاورزی دانشگاه فردوسی افزود: فرسایش عاملی است که کیفیت خاک کشاورزی را کاهش می‌دهد و باروری زمین‌های کشاورزی را پایین می‌آورد. در نهایت سلامت کل بوم نظام با تهدید روبه‌رو می‌شود. زمانی که رگباری به‌وجود می‌آید ممکن است یک میلی‌متر از سطح خاک را جابه جا کند. اما این یک میلی‌متر در سطح هکتار معادل ۱۵ هکتار خاک است.

وی ادامه داد: انسان بدون برهم کنش مثبت با دیگر گونه‌ها توان ماندگاری نخواهد داشت؛ از این رو ضرورت دارد که با دیگر گونه‌ها زندگی‌ای مسالمت‌آمیز داشته باشیم. منابع زمین به ویژه خاک باید به صورتی بهره‌برداری شود که با طبیعت هماهنگ باشد و سازگاری داشته باشد درحالی که ما انسان‌ها متاسفانه کمتر به این مسائل توجه کردیم.


ازداشت سه شهروند جهت اجرای حکم در کرمانشاه

 

شنبه ۱۱ بهمن ۱۳۹۹ (۳۰ ژانویه ۲۰۲۱)، سه فعال اهل کرمانشاه به نام‌های سید اردشیر موسوی، مصطفی باقری‌آشنا و خلیل اسدی بوژانی  جهت سپری نمودن دوران محکومیت خود بازداشت و به زندان دیزل‌آباد این شهر منتقل شدند.

اردشیر موسوی  ومصطفی باقری آشناروز پنج‌شنبه ۱۴ تیر ۱۳۹۷ (۵ ژوئیه ۲۰۱۸) توسط نیروهای اطلاعات سپاه کرمانشاه بازداشت و روز شنبە ٣ خرداد ٩٩ (٢٣ می ۲۰۱۹) طی پروندە مشترکی با “شهریار طهماسبی” و “ارسلان هدایتی”،  توسط  شعبە دوم دادگاه انقلاب کرمانشاه  بە ریاست قاضی ”شاهرخ مرادی“ بە اتهام ”تبلیغ علیە نظام و تشکیل گروه برای بر هم زدن نظم عمومی“ هر کدام بە تحمل ٩ ماه حبس محکوم شدند کە این حکم در دادگاه تجدید نظر بە ٤ ماه حبس کاهش یافت.

 خلیل بوژانی  نیز که در جریان اعتراضات آبان‌ماه ۹۸ بازداشت شده بود، توسط  شعبە سوم دادگاه انقلاب کرمانشاه بە ریاست قاضی ”اسدی“ به اتهام عضویت در احزاب کُردستانی و اجماع و تبانی مجموعاً به شش سال و ۶ ماه محکوم شده بود که بر طبق قانون تجمیع احکام حکم ۳ سال و ۶ ماه حبس وی قابل اجرا بود. این حکم بعدها توسط دادگاه تجدیدنظر استان به ۳ ماه حبس کاهش یافت. هه نگاو ۱۲ بهمن


اجرای حکم اعدام یک زن در زندان مرکزی سنندج

 هه‌نگاو: حکم اعدام یک زن که به اتهام قتل عمد به اعدام محکوم شده بود در زندان مرکزی سنندج اجرا شد.

اجرای حکم اعدام یک زن در زندان مرکزی سنندج

برپایه گزارش رسیده به سازمان حقوق بشری هه‌نگاو، بامداد روز چهارشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۹ (۲۷ ژانویه ۲۰۲۱)، حکم اعدام یک زن در زندان مرکزی سنندج اجرا شده است.

تا زمان تنظیم این خبر هویت این زن که به اتهام قتل عمد بازداشت و توسط دستگاه قضایی جمهوری اسلامی ایران به اعدام محکوم شده بود، برای هه‌نگاو احراز نشده است.

یک منبع مطلع از زندان مرکزی سنندج این خبر را برای هه‌نگاو تایید کرد.

خبر اعدام این زن تاکنون توسط رسانه‌های حکومتی و منابع رسمی اعلان نشده است.


تجمع و حضور صدها نفر از مردم بلوچ و واکنش مولوی طیب ملازهی به تخریب مصلای ایرانشهر

 در پی تخریب مصلای ایرانشهر در اقدامی کم سابقه صدها نفر از مردم شهرستان در نماز جمعه شرکت کرده

 و خواستار واکنش مولوی طیب ملازهی شدند.

به گزارش کمپین فعالین بلوچ، در پی تخریب مصلای اهل سنت ایرانشهر روز جاری جمعه ۱۰ بهمن ۹۹، جمع بزرگی از مردم بلوچ از مناطق مختلف در اعتراض به تخریب مصلای اهل سنت ایرانشهر شرکت کردند.

ویدیو و تصاویر دریافت شده از «جمعیت کم سابقه» در مسجد جامع نور حکایت دارد.

جمعیت نماز گزاران در مسجد نور به حدی بوده که در بیرون مسجد و کوچه و خیابان ها نیز مملو از مردم بوده و خیابان نور به طور کامل بسته شده است.

این جمعیت در پی فراخوان های مردمی برای حضور و حمایت از متولیان مسجد و اعتراض به تخریب مصلی صورت گرفت.

مولوی محمد طیب ملازهی متولی مصلای اهل سنت ایرانشهر نیز در بخشی از سخنانش به تخریب این مصلی اشاره کرده و گفته است: ”ما از طریق قانونی پیگیری می کنیم و مقامات بالا میبایست با دید وسیع و دور اندیشانه مشکلات را مرتفع کنند.“

مولوی ملازهی با اشاره به هزینه ساخت فنداسیون مصلای اهل سنت که از طریق کمک های مردمی جمع آوری شده است، گفت: ”۴ میلیارد تومان هزینه ابتدایی برای ساخت فنداسیون مصلا از طریق کمک های مردمی صرف شده بود که در کوتاه ترین زمان مملکن شورای تامین و سپاه پاسداران آن را تخریب کرده و از بین برده است.“

وی با مخاطب قرار دادن فرمانداری و ارگان های نظامی ایرانشهر، افزود: ”از روزی که ما کار ساخت مصلای اهل سنت را متوقف کردیم دو سال می گذرد، پس با چه دلیل و منطقی اقدام به تخریب آن کردند و خواستار تغییر کاربری آن هستند در حالی که کاربری عیدگاه برای همیشه همینگونه باقی خواهد ماند و قابل تغییر نیست.“

فعالین مدنی بلوچ با ابراز تردید نسبت به «پیگیری قانونی» معتقد اند با توجه به اینکه تخریب مسجد توسط عوامل قانون انجام شده پیگیری قانونی نتیجه ای در بر نخواهد داشت.

لازم به ذکر است، مصلای اهل سنت ایرانشهر نزدیک بامداد روز شنبه ۴ بهمن ماه ۹۹ در حالی که هوا تاریک بوده به دستور مصطفی محامی نماینده ولی فقیه در استان و با همکاری سپاه پاسداران تخریب شده بود.​


احضار و بازداشت یک شهروند در مهاباد

 


۱۳۹۹/۱۱/۱۰

روز شنبه ۴ بهمن، یک شهروند اهل شهرستان مهاباد، پس از احضار به ستاد خبری اداره اطلاعات، بازداشت و به زندان این شهر منتقل شد.

به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از کردپا، روز شنبه ۴ بهمن ۱۳۹۹، ارسطو ملارحیمی، پس از احضار به ستاد خبری اداره اطلاعات مهاباد، بازداشت شد.

تا لحظه تنظیم این گزارش از اتهامات مطروحه علیه این شهروند اطلاعی در دست نیست۔ با این حال در این گزارش آمده است که احضار و بازداشت آقای ملارحیمی در رابطه با انتشار یک مطلب در شبکه‌های اجتماعی صورت گرفته است‌.

این شهروند پس از چند ساعت بازجویی به زندان مهاباد منتقل شد.

بر اساس این گزارش، ارسطو ملارحیمی در مرکز ستاد همیاری مردمی مهاباد و کمپین‌های مردمی در این شهر در کمک‌رسانی به سیل‌زدگان لرستان و زلزله‌زدگان قطور و کرمانشاه نقش فعالی را داشته است.​

#ماده ۱۰: حق محاکمه قانونی برای همه
هرکس با مساوات کامل حق دارد که دعوایش به وسیله دادگاه مساوی و بی طرفی ، منصفانه و علنا رسیدگی بشود و چنین دادگاهی درباره حقوق و الزامات او یا هر اتهام جزایی که به او توجه پیدا کرده باشند، اتخاذ تصمیم بنماید.​

سوختن مادر فداکار در آتش برای نجات فرزندش

 

۰۹ بهمن ۱۳۹۹

جانش را داد. کارش از شب زنده‌داری، نگهداری و مراقبت‌های مادرانه گذشت. سمیه جانش را برای پسرش داد.

جانش را داد. کارش از شب زنده‌داری، نگهداری و مراقبت‌های مادرانه گذشت. سمیه جانش را برای پسرش داد.
حادثه 24 – جانش را داد. کارش از شب زنده‌داری، نگهداری و مراقبت‌های مادرانه گذشت. سمیه جانش را برای پسرش داد. دو سال بیشتر مادر نماند. دو سال بیشتر نتوانست در کنار پسر کوچکش بماند، او را در آغوش بگیرد و برایش مادری کند. با این حال مادری را تمام و کمال به جا آورد. جانش را داد و نفس‌های پسرش را برگرداند. خودش سوخت تا پسرش آتش نگیرد. بعد از انفجار شوم آن ظهر غم‌انگیز، امیرعلی زنده ماند، اما مادرش جان داد، چون خودش را سپر پسرش کرد و بدون هیچ معطلی خودش را روی پسر انداخت. سمیه بعد از چند روز جدال با مرگ، در نهایت با زندگی وداع کرد. پسرش اما هنوز زنده است و بدون محبت مادری نفس می‌کشد. این زن کوهنورد موفق به خاطر فداکاری برای کودکش جان خود را از دست داد.

این حادثه ساعت 11 و 59 دقیقه روز 26دی ماه رخ داد. امیرعلی دو ساله و مادرش در خانه‌شان در ساری تنها بودند که بخاری منفجر شد. در عرض چند ثانیه دود و آتش خانه را فرا گرفت. سمیه پسرش را دید که به آتش نزدیک است. داشت می‌سوخت، برای همین بلافاصله سراغ او رفت. خودش را روی پسرش انداخت تا از سوختن او جلوگیری‌کند. همزمان فریاد زد. همسایه‌ها سر رسیدند.

یکی از همسایه‌ها برای نجات آنان اقدام کرد. موضوع به نیروهای آتش‌نشانی نیز اطلاع داده شد. بلافاصله آتش‌نشانان به محل حادثه اعزام شدند .

عملیات سخت آتش‌نشانان

ایرج حسن‌نژاد، افسر کشیک آتش‌نشانی درباره جزئیات حادثه آن روز می‌گوید: «آتش‌سوزی در طبقه دوم یک ساختمان دوطبقه رخ داده بود. مادر و فرزند دو ساله‌اش در خانه محبوس شده بودند. متأسفانه آنها در اثر این حادثه دچار سوختگی هم شدند. بلافاصله آتش‌نشانان ایستگاه یک و چهار در کمترین زمان ممکن به محل حادثه اعزام شدند. خانه آنها در خیابان معلم کوچه مدیریت بود. با ورود به محل اقدام به نجات مادر و کودک از میان شعله‌های آتش و دود کردند.»

حسن‌نژاد با اشاره به اینکه مصدومان حادثه تحویل عوامل اورژانس شدند، گفت: «آتش‌نشانان با اطفای کامل حریق، ایمن‌سازی محیط و همچنین عملیات تهویه و لکه‌گیری به مأموریت خود پایان دادند. همچنین بررسی‌ها برای مشخص‌شدن علت اصلی ماجرا آغاز شد.»

مرگی تلخ

مادر و پسر به بیمارستانی در ساری منتقل شدند، اما تلاش پزشکان برای نجات مادر نتیجه‌ای نداشت. سمیه اکبری شهابی مادر 39ساله سوختی بالای 80درصد داشت. بنابراین با اورژانس هوایی به بیمارستانی در مشهد منتقل شد. باز هم تلاش پزشکان ادامه یافت تا اینکه در نهایت این مادر فداکار روی تخت بیمارستان روز یکشنبه پنجم بهمن ماه جان خود را از دست داد.

یک کوهنورد توانمند

سمیه اکبری یکی از کوهنوردان موفق ساری بود. زنی توانمند و پرافتخار؛ به صعودهای زیادی دست یافته بود. یکی از همنوردان این زن جوان در گفت‌وگو با خبرنگار شهروند در این‌باره می‌گوید: «سمیه شهابی از سال 84 کوهنوردی را به طور رسمی آغاز کرد. بسیار کوشا و توانمند بود. آنقدر کوهنوردی را دوست داشت که خیلی زود توانست به موفقیت‌های زیادی دست پیدا کند، چندین صعود در داخل ساری و خارج از اینجا داشت و در همایش‌های مختلف شرکت می‌کرد تا اینکه در نهایت مربی کوهنوردی بانوان شد. در ساری پنج مربی کوهنوردی بانوان داریم که یکی از آنها خانم اکبری بود. او مدتی هم معاون رئیس هیأت کوهنوردی ساری بود. عاشق پسرش بود. وقتی امیرعلی به دنیا آمد، خیلی خوشحال بود. تمام زندگی‌اش همین پسر بود. در آخر هم به خاطر او جان خود را از دست داد. خانم اکبری یکی از زنان موفق ساری بود که به افتخارات بسیار زیادی دست یافته بود. پدر او هم یکی از معلمان بسیار توانمند ساری هستند. امیدواریم که خدا به خانواده او صبر بدهد، چون آنها عاشق سمیه بودند.»

حال امیرعلی خوب است

یکی دیگر از دوستان صمیمی این زن نیز حادثه را طور دیگری روایت می‌کند و به خبرنگار شهروند می‌گوید: «هنوز هم باورم نمی‌شود. سمیه فقط 39 سال داشت. عاشق پسرش بود. آن روز هم در خانه با پسرش تنها بود. شوهرش به سرکار رفته بود. گویا زمان حادثه، پرده به بخاری می‌گیرد. همان زمان پرده آتش می‌گیرد و شعله‌ها باعث انفجار بخاری می‌شود. همان زمان یکی از همسایه‌ها برای نجات وارد خانه می‌شود، اما دود بسیار زیاد بود، همزمان او با نیروهای آتش‌نشانی در ارتباط بود. مأموران آتش‌نشانی در حال اعزام به محل بودند،

برای همین همسایه‌ها از او خواستند که بلافاصله خانه را ترک کند، چون اگر او هم می‌ماند ممکن بود یا آتش بگیرد یا خفه شود، برای همین او نیز راه را برگشت. وقتی این دو نفر را پیدا کردند، مشخص شد که سمیه خودش را روی پسرش انداخته بود تا او نسوزد. در حال حاضر امیرعلی همچنان در بیمارستانی در ساری بستری است، اما مرحله حاد و خطرناک را رد کرده و حالش رو به بهبودی است. او دچار سوختگی 25درصد شده بود، اما سمیه دچار سوختگی 85درصدی برای همین او را به بیمارستانی در مشهد انتقال دادند، با این حال تلاش پزشکان نتیجه نداد. این مادر و کوهنورد فداکار و موفق جان خود را از دست داد. حال خانواده‌اش بسیار بد است و هیچ‌کس باور نمی‌کند که او جان باخته است.»

Thursday 28 January 2021

آسو جواهری داور فوتبال کیست و چرا محروم شد؟

 آسو جواهری داور سرشناس داخلی در حوزه فوتبال زنان مدعی شده که کمیته داوران فدارسیون فوتبال او را به دلیل فعالیت هایش درحوزه جامعه شناسی و اقتصاد ورزش تهدید کرده و مدتی است قضاوتی در لیگ برتر فوتبال زنان به او محول نشده است.

آسو جواهری داور فوتبال کیست و چرا محروم شد؟

جواهری از جمله داورانی بود که در سال ۱۳۹۸ به خاطر دریافت دستمزدهای معوقه خود دست به اعتصاب زدند و کمیته داوران چندین هفته آن ها را از قضاوت محروم ساخت. آسو جواهری که خود قبلاً در رشته فوتسال فعالیت داشته و سابقه قهرمانی و نایب قهرمانی کشور را نیز دارد در رشته جامعه شناسی اقتصادی و توسعه دکترا داشته و اکنون تخصص خود را وارد حوزه ورزش کرده است، اتفاقی که ظاهراً به مذاق فدارسیون فوتبال و کمیته داوران آن خوش نیامده است.

در واقع شنیده ها حاکی از این است که کمیته داوران فدراسیون فوتبال ایران از خانم جواهری خواسته بین داوری و پژوهشگری در حوزه جامعه شناسی باید یکی را انتخاب کند. این در حالی است که آسو جواهری تز دکترای خود را در حوزه اقتصاد فوتبال ایران نوشته و مطالعات و نوشته هایی در زمینه مطالعات جنسیت و ورزش داشته است. او ۳۵ ساله داشته و علاوه بر سابقه مربیگری تیم ملی فوتبال زنان، از سال ۱۳۹۳ در مسابقات داخلی فوتبال زنان به قضاوت پرداخته است. از هفته پنجم لیگ فوتبال بانوان تاکنون مسابقه دیگری به او برای داوری داده نشده و ظاهراً کمیته داوران او را بایکوت کرده است.

وی خود در این باره چنین گفته است: «نمی‌ دانم محرومیت است یا چیز دیگری، اما تابستان پس از چند مقاله و مصاحبه تحلیلی یکبار تهدید به محرومیت شدم و طبق گفته رئیس دپارتمان نامه محرومیتم به دبیر کل ارسال شد. پس از آن رئیس دپارتمان داوری گفت حق مصاحبه نداری و با اینکه گفتم به قوانین آگاهم و مصاحبه فنی درباره داوری یا بازی لیگ زنان نداشته‌ ام اما با لحن بد و بسیار عصبانی پاسخ داد که به طور کلی حق گفتن و نوشتن در مورد فوتبال زنان و همین مسائلی که نوشته‌ ای را نداری،  مگر اینکه هیچ نقدی به تبعیض‌ ها و نابرابری‌ های جنسیتی در فوتبال ایران نداشته باشی».

این داور زن برجسته فوتبال زنان در ادامه می گوید: «من گفتم جامعه‌ شناسم نه مداح، او هم گفت پس باید بین داوری و پژوهشگری یکی را انتخاب کنی. پرسیدم بر اساس کدام قانون و آیین‌ نامه که جواب داد فیفا گفته. در ادامه من گفتم که در آیین‌ نامه‌ های فیفا چیزی ندیده‌ ام، در نهایت گفت همین است، کار شما با داوری‌ تداخل دارد، اگر می‌ خواهی اینگونه بنویسی پس باید بین داوری و پژوهشگری یکی را انتخاب کنی. نمی‌ دانم محرومیت است یا نه، اما بعد از آخرین قضاوتم در فصل جاری لیگ بار دیگر در این مورد با آقای سهرابی صحبت کردم که فعالیت پژوهشی من تداخلی با داوری ندارد و ایشان بر موضع قبلی پافشاری کرد. به‌هرحال از آن زمان با وجود رضایت ناظر فنی از بازی آخرم دیگر هیچ ابلاغی برای قضاوت نداشته‌ ام و طبیعتاً علت نبودنم در نوبت قضاوت، فنی نیست».

1574592347_75472245_429597997956248_7237391670739747201_n

106338

تجمع اعضای تعاونی مسکن گمرک در تهران

 خبرگزاری هرانا – روز پنجشنبه ۲ بهمن، جمعی از اعضای تعاونی مسکن کارکنان گمرک، در اعتراض به عدم رسیدگی به مطالباتشان در مقابل دفتر رئیس قوه قضاییه در تهران تجمع کردند.

به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از فارس، روز پنجشنبه ۲ بهمن ۱۳۹۹، جمعی از اعضای تعاونی مسکن کارکنان گمرک در مقابل دفتر رئیس قوه قضاییه در تهران تجمع کردند.

بنابر گفته اعضا این شرکت، تعاونی مسکن کارکنان گمرک جمهوری اسلامی، در سال ۱۳۷۰ با حضور ۳ هزار نفر از کارکنان گمرک ایران تشکیل شد که هیئت مدیره وقت با مبالغ واریزی اعضا اقدام به خرید زمین در چندین پلاک مختلف کرد. در پلاک خریداری شده ۴۷/۳۵۳ جنب فاز ۱ شهر اندیشه و به اصطلاح ابراهیم‌آباد شهریار به مساحت بیش از ۵۳ هکتار پس از انجام افراز برای ۱۲۰۰ نفر از اعضا سند صادر شد که پس از گذشت چند سال به ۱۷۰۰ نفر سند تحویل داده شد.

پس از گذشت مدتی با ابطال افراز انجام شده پلاک مربوط توسط هیئت مدیریت وقت به ۱۰۵۰ قطعه تبدیل شد که در این میان حدود ۷۰۰ قطعه کنار رفته و به تعدادی از اشخاص حقیقی و حقوقی منتقل شده و طی سال‌های بعدی نیز امتیازات اعضا این شرکت تعاونی چندین دست منتقل و فروخته شده است. طبق اظهارات در سال ۱۳۹۱ اعضای تعاونی متوجه اقدامات صورت گرفته و انتقال مال غیر توسط اعضای هیئت مدیره تعاونی شدند که این پرونده وارد فاز شکایت قضایی شد.

پس از گذشت چندین سال پرونده به شعبه ۱۰۴ دادگاه کیفری شماره ۲ شهرستان شهریار واصل شد که پس از بررسی یک ساله در سال جاری دادنامه‌ای ۲۹ صفحه‌ای در خصوص این پرونده صادر و به بازپرسی دادسرای شهرستان شهریار ارجاع شد.

حال اعضا این شرکت عنوان کردند که این پرونده پس از گذشت چندین ماه در این مرحله متوقف شده است و دیروز به همین منظور در مقابل ساختمان ریاست قوه قضاییه برای مطالبه احقاق حقوق و مطالبات خود و ادامه فرایند پیگیری قضایی پرونده تجمع کردند.

عباس صفاری ناتمام ماند

 شمس لنگرودی با روایتی از دوستی خود با عباس صفاری از ناتمام ماندن این هنرمند می‌گوید. او از این‌که صفاری تلاش می‌کرد موسیقی و هارمونی جدیدی در شعرش به وجود بیاورد و از ناتمام ماندن نقاشی‌هایی که تصمیم داشت برای‌شان نمایشگاه برگزار کند و نیز ترجمه شعرهای باستان ملل می‌گوید.

آن سال‌ها که عباس صفاری در خلوت خود در آمریکا شعر می‌گفت، این شمس لنگرودی، شاعر و پژوهشگر ادبی بود که پس از آشنایی‌اش با این شاعر و مترجم پای شعرهایی را که از خلوت او می‌آمدند به رسانه‌های ایران باز کرد و شهرت او آغاز شد. حالا چند ساعتی می‌گذرد از این‌که عباس صفاری شعرها و نقاشی‌هایش را ناتمام رها کرده و رفته است؛ از کالیفرنیا خبر رسید که این شاعر، نویسنده، مترجم و هنرمند گرافیست در سن ۶۹سالگی و در پی ابتلا به کرونا در بیمارستانی در نزدیکی محل زندگی‌اش از دنیا رفته است.

شمس لنگرودی در گفت‌وگویی با ایسنا که در ادامه می‌آید روایتی را شرح می‌دهد از نخستین دیدار با عباس صفاری تا تغییر ناگهانی‌ او در شعر و تلاش‌هایی که در واپسین سال‌های عمرش داشت.

سکوت عباس صفاری و آغاز یک دوستی 

شمس لنگرودی ماجرای آشنایی‌اش با عباس صفاری را با بیان خاطره‌ای چنین روایت می‌کند: «من در سفری به آمریکا که از طرف دانشگاه آستین دعوت شده بودم، با ایشون آشنا شدم، شبی که بعد از سخنرانی دور هم بودیم، عده‌ای شاعر، نویسنده و اهل هنر بودند، صحبت کشیده شد به شعر و موسیقی ایران. من گفتم که فرهاد (خواننده) ترانه‌ای خوانده بود: «جغد بارون‌خورده‌ای تو کوچه فریاد می‌زنه»، گفتم شعرش مال آقای عباس صفاری بود، شعر خیلی خوبی بود، با صدای فرهاد هماهنگ بود. نمی‌دانم اصلا چه شد این آدم. همه خندیدند و گفتند عباس صفاری ایشونه. در تمام مدت یک ساعتی که ما نشسته بودیم و صحبت می‌کردیم آقای صفاری اصلا حرف نمی‌زد. بعد از این‌که فهمیدم ایشونه، گفتم تو چطور شد دیگه به سمت ترانه نرفتی، دوستی ما از این‌جا شروع شد…»

این شاعر در ادامه می‌گوید: بعد از این ماجرا من متوجه شدم که او چقدر آدم فروتنی است. در سفرها با افراد زیادی آشنا می‌شویم منتها کم کسانی هستند که دوستی‌مان را با آن‌ها ادامه می‌دهیم. علت ادامه دوستی ما اول از همه فروتنی او بود. برای همین این ماجرا را تعریف کردم.

شمس لنگرودی سپس به علاقه‌مندی خود به شعرهای صفاری در آغاز آشنایی‌شان اشاره و بیان می‌کند: بعد از این‌که با هم آشنا شدیم، دیدم به زبان انگلیسی مسلط است و علاوه‌بر شعر ایران با شعر دنیا هم به خوبی آشنایی دارد. این دو مسئله باعث شد دوستی ما تداوم پیدا کند. حدود یک سالی بیشتر مواقع با هم بودیم. (من بعد از آن ماجرا به کالیفرنیا رفتم و خانه ایشان هم در کالیفرنیا بود) آن‌جا بود که دوستی ما ادامه پیدا کرد. از شعرهای‌شان خوشم می‌آمد اما وقتی ما با هم آشنا شدیم، شعرشان هنوز به شکل سنتی شعر نو بود؛ یعنی هنوز به سبک و سلیقه دهه ۴۰ شعر می‌گفت ولی من ناگهان دیدم شعر او عوض شد، که البته این از تلاش خودش بود. خودش برای چاپ آثارش خیلی فعالیت نمی‌کرد. من آن زمان در ایران بودم، شعرهایش را که برای من می‌فرستاد، من آن‌ها را برای چاپ به نشریات می‌دادم و به همین ترتیب دوستی‌مان ادامه پیدا کرد.

مقام محیط زیست: ذرات معلق در شهرهای ایران سرطان‌زا و هم‌رده با مواد رادیواکتیو است

 

تهران

یک روز پس از آن‌که رئیس کمیسیون انرژی مجلس گفت که «اگر استفاده از سوخت مازوت قطع شود ۲۵ درصد کشور وارد خاموشی خواهد شد»، رئیس مرکز ملی هوا و تغییر اقلیم سازمان حفاظت محیط زیست ایران اعلام کرد ذرات معلقی که اکنون در هوای کلان‌شهرهای ایران رها می‌شود «سرطان‌زا و هم‌رده با رادیواکتیو» است.

به گزارش خبرگزاری ایسنا، مهدی میرزایی قمی، رئیس مرکز ملی هوا، روز چهارشنبه هشتم بهمن گفت: «بر اساس آمار سازمان جهانی بهداشت ذرات معلق کمتر از ۲.۵ میکرون، که به‌ عنوان عامل اصلی آلودگی هوای کلان‌شهرهای کشور مطرح است، جزو گروه اول مواد سرطان‌زا و هم‌رده با مواد رادیواکتیو هستند.»

او در این ارتباط و با اشاره به سوخت بسیار آلاینده مازوت گفت که کیفیت سوخت مصرفی صنایع در ایران به‌جای ارتقا، تنزل پیدا کرده و «منابع ثابت آلاینده در کشور ما به سمت استفاده از سوخت‌های غیر استاندارد رفته‌اند.»

به گفته مهدی میرزایی قمی، در تهران سالانه بیش از ۱۰ هزار تن ذرات معلق کمتر از ۲.۵ میکرون تولید می‌شود و مطالعات سال ۲۰۱۸ بانک جهانی نشان می‌دهد که آلودگی هوا سالانه ۲.۶ میلیارد دلار به تهران خسارت وارد می‌کند و این رقم برای کل کشور ۷ میلیارد دلار گزارش شده است.

با وجود این خطرات پیش‌آمده برای سلامت شهروندان، فریدون عباسی، رئیس کمیسیون انرژی مجلس، روز سه‌شنبه هفتم بهمن در یک نشست گفت که «اگر استفاده از سوخت مازوت قطع شود ۲۵ درصد کشور وارد خاموشی خواهد شد.»


Wednesday 27 January 2021

محکومیت مولود حاجی زاده، روزنامه نگار به تحمل حبس

 حقوق بشر در ایران – امروز سه شنبه ۳۰ دی ماه۱۳۹۹، شعبه دادگاه انقلاب تهران با صدور دادنامه ای مولود حاجی زاده، روزنامه نگار و فعال رسانه ای را به تحمل حبس محکوم کرد.

به گزارش حقوق بشر در ایران، طی روزهای اخیر، مولود حاجی زاده، روزنامه نگار و فعال رسانه ای ساکن تهران توسط شعبه دادگاه انقلاب تهران از بابت از بابت اتهام « انتشار مطالب در صفحه توئیتر شخصی اش مبنی بر اعتراض به کشتار و سرکوب گسترده در جریان تجمعات اعتراضی آبان ماه ۱۳۹۸ و اعتراض به شلیک به پرواز پی اس ۷۵۲ اوکراین »، به تحمل ۱ سال حبس محکوم شد. این روزنامه نگار پیش از این هم در پرونده ای دیگر به تحمل حبس تعلیقی و مجازات تکمیلی محکوم شده بود. همچنین طی ۲ مرحله منزل شخصی وی در تهران مورد یورش و تفتیش ماموران سازمان اطلاعات سپاه قرار گرفت.

این روزنامه نگار بدون اعلام نوع حبس صادره بر علیه وی در صفحه شخصی خود نوشت: “برای اینکه نوشتم چرا در آبان ۱۳۹۸، بیش از ۱۵۰۰ نفر را کشتید، یک سال حکم گرفتم، برای اینکه گفتم چرا به هواپیما شلیک کردید به پرداخت جزای نقدی محکوم شدم، حالا به اضافه اینها در ضرب‌الاجلی دیگر، ۲ سال حکمی که از پرونده قبلی ام داشتم را هم از تعلیق درآوردند و قصد اجرای آن را دارند. در سال ۱۳۹۸، در فاصله چندماه، ۲ بار به منزلمان ریختند، تفتیش کردند، وسایلم را بردند و هر ۲ بار بعد از مدت‌ها وسائل من را تخریب‌ شده بازگرداندند. در هیچکدام از پرونده‌هایم ممنوع ‌الکار نبودم اما حدود دو سال است که برای کار هر جا که رفتم، با آنجا تماس گرفتند تا مبادا شغلی داشته باشم. برای حکمی که تعلیق شده بود و حالا می‌خواهند اجرایی‌اش کنند، ۳ ماه برای کار اجباری به یک آسایشگاه اعصاب و روان فرستادنم، کتابهایی را برایم لیست کردند که رونویسی کنم، بارها و بارها بازجویی شدم، با زندگی شخصی‌ام بازی کردند و حالا هم حکم‌ها را یک به یک ردیف کردند برای اجرا.”

همانطور که مولود حاجی زاده، در متن منتشر شده اش اشاره کرده در تاریخ ۱۴ بهمن ماه ۱۳۹۸, منزل شخصی وی در پی یورش ماموران اطلاعات سپاه پاسداران در تهران مورد تفتیش قرار گرفت و اقلامی از قبیل تلفن همراه، لپ‌تاپ،‌ تبلت،‌ کارت شناسایی و برخی از کتاب‌های وی را ضبط شد.

بیشتر بخوانید: مولود حاجی زاده: تفتیش منزل و ضبط وسائل توسط ماموران اطلاعات سپاه پاسداران
لازم به ذکر است، این روزنامه نگار و فعال رسانه در آذر ماه ۱۳۹۸، از بابت اتهامات « تبلیغ علیه نظام » و « تشویش اذهان عمومی » به تحمل ۲ سال حبس با طول مدت ۱ سال و ۶ ماه حبس تعلیقی برای مدت ۴ سال و۶ ماه حبس تعزیری, پرداخت ۴ میلیون تومان جریمه نقدی و بعنوان مجازات تکمیلی هم به ۳ مجازات تکمیلی که از جمله شامل ۳ ماه کار اجباری در آسایشگاه جانبازان می باشد محکوم شد.

بیشتر بخوانید: صدور حکم حبس و جریمه نقدی برای مولود حاجی زاده, روز نامه نگار و فعال رسانه ای
مولود حاجی زاده, در تاریخ ۲۴ تیر ماه ۱۳۹۸, پس از احضار به شعبه بازپرسی دادسرای امنیت تهران « دادسرای مقدس » جهت ارائه آخرین دفاعیات در جلسه بازپرسی و تودیع قرار وثیقه, بازداشت و به زندان اوین منتقل شد در تاریخ ۲۵ تیر ماه ۱۳۹۸, پس از تفهیم اتهام از بابت « تبلیغ علیه نظام » و « تشویش اذهان عمومی »، با تودیع قرار وثیقه ای به مبلغ ۲۵۰ میلیون تومان بطور موقت و تا اتمام مراحل دادرسی از بازداشت آزاد شد.

بیشتر بخوانید: بازداشت مولود حاجی زاده, روزنامه نگار
بیشتر بخوانید: مولود حاجی زاده, روزنامه نگار با تودیع وثیقه آزاد شد
حاجی‌زاده، پیش از این هم و در جریان تجمع اعتراضی که به مناسبت ۱۷ اسفند ماه ۱۳۹۶ و روز زن در مقابل ساختمان وزارت کار و امور اجتماعی در تهران برگزار شده بود از سوی نیروهای امنیتی بازداشت و پس از اتمام مراحل بازجوئی در تاریخ ۲۱ اسفند ماه همان سال با تودیع قرار وثیقه بطور موقت و تا اتمام مراحل دادرسی آزاد شد.

بیشتر بخوانید: بازداشت چندین نفر در تهران همزمان با روز جهانی زن
بیشتر بخوانید: تداوم بازداشت مردان بازداشت شده در روز ۸ مارس
حقوق بشر در ایران, در تاریخ ۲۰ اسفند ماه ۱۳۹۶ با انتشار گزارشی از تفهیم اتهام بیشتر افراد بازداشت شده در این تجمع اعتراضی از بابت اتهام « اقدام علیه امنیت ملی » و سپس انتقال زنان بازداشت شده به زندان قرچک ورامین اطلاع رسانی کرده بود.

بیشتر بخوانید: بازداشت شدگان در تجمع روز جهانی زنان تفهیم اتهام شدند
علی خامنه ای به دفعات در صحبتهای خود ادعا کرده که در ایران هیچ شهروندی به صرف انتقاد مورد پیگرد قضائی و بازداشت قرار نمی گیرد اما اینگونه رفتارهای قهرآمیز حقیقت ماجرا از سرکوب و گسترش فضای امنیتی در ایران را نشان می دهد و گویای این امر است که حاکمان جمهوری اسلامی اساتید بزرگ در سفسطه, مغالطه و تفسیر به رای هستند.

در ماده ۵ از قانون آئین دادرسی کیفری بر اطلاع یافتن متهم در اسرع وقت از اتهامات انتسابی و فراهم کردن حق دسترسی به وکیل و سایر حقوق دفاعی مذکور در قانون نیز مورد تاکید قرار گرفته است اما برخوردهای فراقانونی از سوی ارگانهای امنیتی ناقض قوانینی است که خود تدوینگر آن هستند و فقط ادعای عمل بر آن را دارند.

سرکوب روزنامه نگاران و فعالان شبکه های اجتماعی، ناقض اصل آزادی بیان و همچنین ناقض, ماده ۱۹ اعلامیه جهانی حقوق بشر و ماده ۱۹ میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی مصوب ۱۶ دسامبر ۱۹۶۶ است که بر حق افراد بر انتشار آزادانه افکار و عقاید و نظریات و دیدگاههای سیاسی و عقیدتی تاکید شده است.

بازداشت افراد بدون تفهیم اتهام فرد و عدم امکان دسترسی به وکیل برای متهم از جمله موارد ناقض اسناد بین المللی حقوق بشر, ماده ۹ اعلامیه جهانی حقوق بشر و ماده ۹ میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی مصوب ۱۶ دسامبر ۱۹۶۶ است.

همچنین برخورداری افراد از حق روند دادرسی عادلانه از جمله حقوق سلب نشدنی میباشد که در ماده ۱۰ اعلامیه جهانی حقوق بشر نیز بر آن تاکید شده است.

اعتراف گیری با ضرب و شتم و تهدید، نقض اسناد بین المللی حقوق بشر است. در ماده ۵ اعلامیه جهانی حقوق بشر و همچنین در ماده ۷ میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی به صراحت کلام بر ممنوعیت شکنجه افراد تاکید شده است.


بازداشت یک شهروند به دلیل ادعای امامت در قم

 یک شهروند در شهرستان قم به دلیل آنکه خود را امام شیعیان خوانده است توسط نیروی انتظامی بازداشت شد.

 با توجه به خلاها و ابهامات قانونی مشخص نیست چگونه طرح اتهام و اقامه دعوا در مورد مدعیان امامت صورت می گیرد.

به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از عصر ایران، یک شهروند در شهرستان قم بازداشت شد.

بر اساس این گزارش، این شخص به دلیل آنکه خود را امام شیعیان خوانده توسط نیروی انتظامی بازداشت شده است.

هویت وی ناصر، ۴۰ساله و ساکن یکی از شهرهای جنوب کشور احراز شده است.

با توجه به خلاها و ابهامات قانونی مشخص نیست چگونه طرح اتهام و اقامه دعوا در مورد مدعیان امامت صورت می گیرد.​


بازداشت یک شهروند توسط نیروهای امنیتی در سنندج

 

۱۷٫۱٫۲۰۲۱

یک شهروند در شهرستان سنندج توسط نیروهای امنیتی همراه با ضرب و شتم بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شد.

به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از مرکز دموکراسی و حقوق بشر کردستان، روز شنبه ۴ بهمن‌ماه ۱۳۹۹، یک شهروند اهل سنندج توسط نیروهایی امنیتی در شهرک حسن آباد این شهرستان بازداشت شد.

در این گزارش هویت وی سیروان امینی، اهل شهرک حسن آباد شهرستان سنندج، عنوان شده است.

بازداشت آقای امینی بدون ارائه حکم قضایی و همراه با ضرب و شتم صورت گرفته است.

با وجود پیگیرهای خانواده امینی تاکنون از دلایل بازداشت، محل نگهداری و نهاد بازداشت کننده این شهروند، اطلاعی در دست نیست.

وضعیت نامناسب دانش آموزان حاشیه نشین تهران / گوشی اندروید ندیده ایم چه برسد به شاد

۰۸ بهمن ۱۳۹۹

رکنا: دانش آموزان حاشیه نشین تهران در وضعیت خوبی به سر نمی برند.

سنجاق

حاشیه نشیان پایتخت از وضع اقتصادی خوبی برخوردار نیستند و دانش آموزان در آن جا با مشکلات زیادی دست و پنجه نرم می کنند.

به گزارش رکنا، مرتضی‌گرد یکی از شهرک‌های حاشیه شهر تهران واقع در منطقه ۱۹ شهرداری است. شهرکی با جمعیت بیش از ۱۵ هزار نفر که طی چند سال اخیر نامش را زیاد شنیده‌ایم، در حالی که چند سال گذشته یک روستای ناآشنا بود.
این شهرک با ساخت‌وسازهای غیرقانونی‌اش، جمعیتی از طبقه بی‌بضاعت را در خود جای داده است. هدف این گزارش معطوف شدن بر وضعیت آموزش دانش‌آموزان شهرکی است که گفته می‌شود، دانش آموزان متعددی در آن منطقه هنوز به شبکه شاد متصل نشده‌اند و برخی مدارس این شهرک هم درب مدرسه را بستند که همین رویه باعث شد، دانش‌آموزانی که گوشی اندروید ندارند به نوعی از آموزش دور شوند و از امتحان جا بمانند.
برخی از کوچه‌ها دراین شهرک هیچ تابلویی ندارند، طوری که فقط اهالی همان کوچه نامش را می‌دانند. کوچه‌هایی که شبیه دالان‌ هستند، زمین‌هایی که هنوز آسفالت نشده و با چند قطره باران همه جا گل و لای می‌شود، یکی از همین ساختمان‌های نیمه‌ساز، در کوچه‌ای که تابلو و نامی ندارد محل زندگی دانش آموزانی است که بعد از کرونا نه به مدرسه رفتند و نه هرگز فضای نرم افزار شاد را دیده‌اند.
«مریم» سرپرست خانوار و مادر دو کودک سوم و پنجم ابتدایی است، به خانه‌شان می‌رویم، تمام وسایل خانه را یک جا جمع کرده‌اند، از وضعیتی که دارند عذر خواهی می‌کند و می‌گوید: «چندین ماهی می‌شود که همین وضع را داریم. وقتی سرما شروع شد، قرار بود لوله‌کشی گاز کنیم، این خانه نیمه‌ساز است، گاز کشی نشده، هزینه گازکشی 4 ونیم میلیون تومان می‌شود. من هم چنین پولی را ندارم. همچنان منتظرم شاید کمکی شود و دراین فصل سرما بتوانیم لوله‌کشی گاز را تمام کنیم.»
خانواده حمید و وحید از جمله خانواده‌هایی هستند که با مشقت فراوان در این محله زندگی می‌کنند. مریم که به تازگی همسرش را از دست داده، سرپرست خانوار است. او پیش از اینکه بیمار شود، در منازل کار نظافت انجام می‌داد و اکنون دیگر توانایی انجام آن را ندارد.
تلویزیون فقط ۵۰ درصد در آموزش درس‌ها به ما کمک کرد

خانه‌شان فقط با یک بخاری برقی گرم می‌شود، مادر گلایه می‌کند که این بخاری‌ها مصرف برق‌شان زیاد است و همیشه نمی‌توانیم آن را روشن کنیم، مگر اینکه هوا خیلی سرد شود. با پرده‌هایی از جنس پلاستیک خانه را به دوقسمت تقسیم کرده‌اند تا در جایی که بخاری برقی روشن می‌شود، هوا گرم‌تر شود.
همراه حمید و وحید، پسران بردارش هم حضور دارند. همه‌شان یک جا می‌نشینند و با شرم و متانتی که دارند، از گلایه‌های خود و جاماندن از درس و مدرسه می‌گویند. «حمید» پسر بزرگ خانواده و کلاس پنجم ابتدایی است. او از وضعیتی که تاکنون برای آموزش و یادگیری درس‌هایش طی کرده است، این طور می‌گوید: «ما تا الان گوشی موبایل نداشتیم و تنها از تلویزیون برخی درس‌هایم را یاد گرفتیم. من تقریبا ۵۰ درصد از آموزش‌های تلویزیونی را یاد گرفتم که حتی به اندازه نصف درس‌های پارسالم هم نمی‌رسد.»
به گفته مریم، فرزندانش در ایام کرونا حضوری به مدرسه نرفتند و حتی به علت نداشتن گوشی اندورید نتوانستند در امتحانات مجازی شرکت کنند.
حمید به وضعیت سایر دوست‌هایش اشاره می‌کند و می‌افزاید: «دوست‌های دیگرم گوشی موبایل دارند، بعضی وقت‌ها که در کوچه بازی می‌کردند به من می‌گفتند که با گوشی‌هایشان در امتحان شرکت و برای معلم‌مان عکس و فیلم ارسال کردند، اما من نتوانستم در امتحانات شرکت کنم و فقط بعضی درس‌هایم را از تلویزیون دنبال کردم.» در همین حال با سر به تلویزیون خانه اشاره می‌کند، خبری از تلویزیون HD نیست و بچه‌ها با تلویزیون قدیمی و کوچک crt که حتی زیرنویس برنامه‌ها هم از آن قابل تشخیص نیست درس‌هایشان را می‌خوانند.
او ادامه می‌دهد: «تعدادی از دوستانم خیلی پولدارند و گوشی اندروید دارند، بعضی از آن‌ها حتی در مدرسه نمره خوبی نمی‌گرفتند. من درسم خوب بود و معدلم در سال گذشته خیلی خوب شد، اما امسال به خاطر نداشتن گوشی نتوانستم درس‌هایم را کامل بخوانم. دوست دارم درس بخوانم و در آینده مهندس تکنولوژی شوم.»
تا به حال برنامه شاد را ندیده‌ایم

او در پاسخ به این سوال که وقتی در امتحانات شرکت نکرد، آیا مدرسه یا معلم جویای وضعیتش شدند؟ می‌گوید: «خیر، کسی از ما خبری نگرفت. من از ابتدا هم گوشی اندروید نداشتم. حتی پارسال که مدارس به خاطر کرونا تعطیل شد، من با خواندن کتاب‌هایم توانستم در امتحانات قبول شوم.»
حمید درباره شبکه شاد اینطور می‌گوید: «من تا به حال گوشی اندروید ندیده‌ام که حالا بخواهم برنامه شاد را ببینیم. فقط شنیده‌ام که دوستانم از خودشان عکس و فیلم می‌گیرند و برای معلم می‌فرستند. امین هم با تایید صحبت‌های برادرش می‌گوید: «من هم تا به حال شاد را ندیده‌ام.»
آموزش تلویزیون فقط نیم ساعت است

وحید پسر کوچک خانواده است که در پایه سوم ابتدایی درس می‌خواند. او از برادرش خجالتی‌تر است و هربار از او درباره درس‌هایش سوال می‌کنم خودش را بیشتر در کنار برادرش جای می‌دهد.او هم به تبعیت از علی می‌گوید: «من هم فقط ۵۰ درصد از درس‌ها را یاد گرفته‌ام، مثلا ریاضی را فقط تا یک جایی یاد گرفتم. جمع و تفریق را خوب یاد نگرفتم و برایم سخت است و بقیه درس‌هایم هم همینطور پیش رفت».
او درباره اینکه آیا مسئولان مدرسه از او خبر گرفته تا بدانند در چه وضعیتی است، می‌گوید: «تقریبا دو هفته پیش معلم از من خبر گرفت و قرار شد، به مدرسه بروم.»
صبح‌ تا ظهر کارِ نظافت یک کارگاه مبل‌سازی را انجام می‌دهم

«رضا» کلاس هفتم و پسر دایی حمید و وحید است، او درباره وضعیت خود می‌گوید: «پدرم کارگر بود، اما اکنون بیمار است و نمی‌تواند کار کند. ما دو برادر هستیم و من صبح‌ها تا ظهر در کارگاه مبل‌سازی کار می‌کنم و بعد از ظهرها که مدرسه تلویزیونی شروع می‌شود به خانه می‌روم و بعد که درس تمام شد، دوباره به کارگاه برمی‌گردم.»
ماهی ۴۰۰ هزار تومان حقوق می‌گیریم

رضا مدام لب‌هایش را می‌گزد، دست‌هایش را مشت می‌کند و نگاهش را به زمین می‌دوزد، گویی که یادآوری شرایط زندگی با پدر و مادری بیمار وبرادر کوچکی که به سهم خود تلاش دارد به خانواده کمک کند، هر بار برای او دشوارتر می‌شود.
او ادامه می‌دهد: «من صبح‌ها ساعت ۸ به کارگاه می‌روم، آنجا را جارو می‌زنم، استکان‌ها و ظرف‌ها را می‌شویم و زمانی که وقت ناهار می‌شود به خانه می‌آیم تا درس‌هایم را از تلویزیون دنبال کنم. کارگاه اکنون به من ماهی ۴۰۰ هزار تومان حقوق می‌دهد. البته مادرم هم کار می‌کند و بعضی اوقات برادر کوچکم را هم با خود می‌برد. مادرم راه پله تمیز می‌کند تا بتواند کمک خرج خانواده باشد.»
رضا نیز مانند حمید و وحید هرگز فضای اپلیکیشن شاد را ندیده است، او در این باره توضیح می‌دهد: «ما تا به حال برنامه شاد را ندیده‌ایم. البته معلم‌مان از ما خبر گرفت و پرسید چرا در شاد نیستید و باید حضوری امتحان بدهید. من فعلا برای امتحان به مدرسه نرفته‌ام. از مدرسه‌مان هم خبر ندارم و نمی‌دانم که امتحانات شروع شده است یا نه.»
رضا تصمیم دارد برای کمک به خانواده‌اش هم درس بخواند، هم کار کند، البته او بیشتر دوست دارد درس بخواند تا در آینده پلیس شود و ترجیح می‌دهد این روزها به مدرسه برود.
به همراه مادرم راه‌پله‌ تمیز می‌کنم/ به مادرم کمک می‌کنم چون آسم دارد

«امین» کلاس چهارم و برادر رضا است. او بازیگوش‌تر از بقیه بچه‎هاست، در همین حال ماسکش را که نشان می‌دهد، چندین ماه است از آن استفاده می‌کند و حسابی کهنه شده را مچاله می‌کند و در جیبش می‌گذارد.امین می‌گوید: «درس خواندن در این مدت برایش سخت شده و همه درس‌ها را از تلویزیون دنبال کرده است.»
او ادامه می‌دهد: «من فقط ۵۰ درصد از درس‌هایم را یاد گرفتم که آن هم با کمک مدرسه تلویزیونی بود، ۵۰ درصد بقیه درس‌ها را مانند حمید و وحید یاد نگرفته‌ام.»
امین می‌افزاید: «من دوست دارم کرونا هر چه زودتر تمام شود. ما موبایل نداریم اما بیشتر دوست دارم به مدرسه برویم. من به همراه مادرم در آپارتمان‌های مرتضی‌گرد کار می‌کنم، من به مادرم در نظافت کمک می‌کنم چون که او آسم دارد و زیاد نمی‌تواند کار کند.»
فرزندانم به خاطر نداشتن گوشی هنوز امتحان ندادند

مادر حمید و وحید شدیدا دچار قند، چربی و فشار خون شده است، پیشتر با کار در منازل هزینه خانه را تامین می‌کرد، اما اکنون به دلیل بیماری دیگر نمی‌تواند به کار خود ادامه دهد، او در این‌باره می‌گوید: «من بیمارم و با این حال نمی‌توانم کمکی به بچه‌هایم کنم، البته که بچه‌ها درس‌هایشان را می‌خوانند و چون درس‌هایشان خوب است، خیلی نگرانم که از درس جا بمانند و مردود شوند. بچه‌های من هنوز امتحان نداده‌اند، در حالی که همه دوستانشان امتحان دادند و هر بار به من می‌گویند که دوست‌هایمان امتحان داده‌اند و حالا ما جا مانده‌ایم، البته حق دارند، چون درس‌شان خوب است، مثلا سال گذشته امین ۲۴ سوره قرآن را حفظ کرد و لوح گرفت.»
او با دست‌هایش به لوح‌های وحید که روی دیوار قاب شده‌اند اشاره می‌کند و با افتخار می‌گوید حال هر کدامشان ۱۰ سوره دیگر را حفظ کرده‌اند.
وی ادامه داد: «با وجود این‌ها کاری از دست من بر نمی‌آید و نگرانم که فرزندانم دست خالی هستند. اگر یک سال جا بمانند، خیلی ناراحت کننده است، کاش فرزندان من هم، مثل بچه‌های دیگر بودند که تا کمتر غصه درس‌هایشان را بخورند.»
هر بار به مدرسه فرزندانم رفتم، بسته بود

به گفته مادر حمید و وحید بخاطر گلایه‌هایی که فرزندانش داشتند، چندین بار به مدرسه آن‌ها رفته اما هر بار مدرسه تعطیل بوده است. او توضیح می‌دهد: «مدرسه بچه‌ها خیلی به ما دور است، اما با این حال چندین بار تا به امروز بچه‌هایم را تنها در خانه گذاشتم تا به مدرسه بروم، اما هر بار مدرسه تعطیل بود و حتی کسی نبود که جواب ما را بدهد.»
او ادامه می‌دهد: «چند نفر از کارگران مبل‌سازی اطراف مدرسه به من گفتند بروم و دو هفته دیگر بیایم شاید مدرسه باز باشد. آنقدر رفتم و آمدم تا گفتند آخر دی ماه امتحانات شروع می‌شود، اما هیچ خبری از امتحانات حضوری ندادند. از آخر دی باز هم به مدرسه رفتم شماره‌ام را دادم تا به ما اطلاع دهند بچه‌ها برای امتحان حضوری به مدرسه بروند، اما هنوز اطلاع نداده‌اند.»
در شهرک مرتضی گرد، کارگاه‌های تولیدی و مبل‌سازی زیادی وجود دارد که اغلب کارگرانشان در همان شهرک ساکن هستند. در برخی از این کارگاه‌ها هم نوجوان و کودکانی هم سن رضا دیده می‌شدند که گاه مشغول چوب‌بری و یا نظافت بودند.
مریم درباره وضعیت برادرزاده‌اش که در کارگاه مبل‌سازی کار می‌کند و بعد از ظهرها به خانه می‌رود تا درس‌هایش را از مدرسه تلویزیونی دنبال کند، می‌گوید: «رضا فرزند برادرم است، سرکار می‌رود، با دمپایی سرکار می‌رفت و پاهایش یخ زد بود، حتی اغلب هیچ چیزی هم برای خوردن ندارند.»
او اضافه کرد: «سال گذشته مدرسه از ما بابت ثبت نام فرزندانم مبلغ ۱۲۰ هزار تومان گرفت، در حالی که گفتند کسی که نامه‌ای از فوت پدرش بیاورد از او پولی گرفته نمی‌شود.»
همسرم سه مرتبه شیمیایی شد اما به دنبال پرونده جانبازی‌اش نرفت

همسر مریم سه مرتبه شیمیایی شد. او با بغض بیشتری از شوهرش می‌گوید و گاه نفس دوباره‌ای می‌کشد و از رنج‌هایی که همسر جانبازش متحمل شد، می‌گوید. به گفته وی بیماری همسرش آنقدر شدت یافت که از دنیا رفت. وی در این باره می‌گوید: «همسر من سه مرتبه شیمیایی شد، اما هرگز به دنبال پرونده‌اش نرفت تا یک لقمه نان به فرزندانش برسد، همیشه می‌گفت که برای کشور و مملکتم به جنگ رفتم و این برای من افتخار است. همسر من بیماری و سختی‌های زیادی به خاطر شیمیایی شدنش کشید و در آخر هم فوت کرد. من از این مملکت گِله دارم. وقتی کودک بودم برادرم افتخاری به جبهه رفت و ۱۲ روز در سنگر با یک کیسه نان خشک به سر برد.»
به شدت بیمارم اما سه سال است که دکتر نرفته‌ام

مادر حمید و وحید ادامه می‌دهد: «من خودم قبلا کار می‌کردم و الان مریض هستم، قند، فشارخون و چربی دارم و سه سال است که دکتر نرفتم. اینجا جایی نیست که آدم درمانده شود، چون همه جا کار است، اینجا مثل دریا است، اما من در این دریا تشنه ماندم. چون کسی را ندارم، بیمارم و نمی‌توانم کار کنم. من کارهای زیادی مثل کارگری خانه‌ها را کردم و زحمات زیادی کشیدم، اما به دلیل بیماری دیگر نمی‌توانم.»
گاهی اوقات همسایه‌ها برایمان غذا می‌آورند

وی در پاسخ به این سوال که هزینه‌های زندگی را از چه طریق تامین می‌کند؟ می‌گوید: «گاهی اوقات همسایه‌ها غذا می‌آورند، گاهی اوقات برخی که کمک می‌کنند طعنه هم به ما می‌زنند و اینها باعث سخت‌تر گذشتن زندگی ما می‌شود.»
ظهر است، در همین حال یکی از همسایه‌ها زنگ خانه را می‌زند، مریم می‌گوید او را نمی‌شناسد، در خانه را باز می‌کند و بعد ظرف غذایی را تحویل می‌گیرد، او را بلافاصله می‌شوید و به زنی که پشت در ایستاده، تحویل می‌دهد./ایلنا

Tuesday 26 January 2021

محرومیت داور زن فوتبال به دلیل پژوهش‌گری

 کمیته داوران ایران آسو جواهری را به دلیل فعالیت‌های پژوهشی و جامعه‌شناسی ورزش به محرومیت تهدید کرده است. آسو جواهری یکی از داوران زن فوتبال ایران است و اکنون مدت‌هاست ابلاغی برای قضاوت در لیگ نداشته است.

1574592347_75472245_429597997956248_7237391670739747201_n

محرومیت زنان از داوری در مسابقات در ایران تازه‌گی ندارد اما خبرگزاری ایسنا از “محرومیت عجیب داور زن فوتبال” به دلیل تحقیقات و پژوهش گزارش داده است. ایسنا خبر داده است کمیته داوران “در رفتاری عجیب” آسو جواهری را به این دلیل که در کنار داوری در زمینه تحصیلات دانشگاهی خود هم فعالیت می‌کند، به محرومیت تهدید کرده است.

کمیته داوران ایران از آسو جواهری خواسته است بین داوری و پژوهشگری باید یکی را انتخاب کند. موضوع پژوهش آسو جواهری بازیکن سابق فوتسال و داور فوتبال زنان به سرنوشت زنان و ورزش ایران ارتباط دارد.

جواهری یکی از داوران باتجربه فوتبال زنان است و دکترای جامعه‌شناسی اقتصادی دارد و در تز دکترای خود اقتصاد سیاسی فوتبال ایران را مورد بررسی قرار داده است. او همچنین در زمینه مطالعات جنسیت و ورزش و تبعیض و نابرابری‌ها نیز مطالعات و پژوهش‌هایی کرده است.

آسو جواهری ۳۵ سال دارد و از سال ۱۳۹۳ به عنوان داور ملی در مسابقات فوتبال بانوان فعالیت دارد. آخرین دیداری که آسو جواهری در لیگ برتر قضاوت کرده است، به مسابقه سپاهان اصفهان و نماینده البرز در هفته پنجم لیگ برمی‌گردد و پس از آن دیگر ابلاغی نداشته است.

کمیته داوران بدون هیچ حکمی و صرفا با کنار گذاشتن از قضاوت در لیگ محرومیت را اعمال کرده است.

جواهری درباره دلیل محرومیت داوری خود گفته است که پس از نوشتن چند مقاله و مصاحبه تحلیلی تهدید به محرومیت شده و طبق گفته رئیس دپارتمان نامه محرومیتش به دبیرکل ارسال شده است.

آسیه جواهری می‌گوید رئیس دپارتمان داوری به او گفته است که “حق مصاحبه” و “حق گفتن و نوشتن در مورد فوتبال زنان را ندارد” و هیچ نقدی هم به تبعیض‌ها و نابرابری‌های جنسیتی در فوتبال ایران نداشته باشد.

آسو جواهری توضیح داده است که او علاوه بر داوری محقق و جامعه شناس است. او در پاسخ به رئیس کمیته داوری گفته است: «من جامعه‌شناسم نه مداح، او هم گفت پس باید بین داوری و پژوهشگری یکی را انتخاب کنی. پرسیدم بر اساس کدام قانون و آیین‌نامه که جواب داد فیفا گفته. در ادامه من گفتم که در آیین‌نامه‌های فیفا چیزی ندیده‌ام، در نهایت گفت همین است، کار شما با داوری‌ تداخل دارد، اگر می‌خواهی اینگونه بنویسی پس باید بین داوری و پژوهشگری یکی را انتخاب کنی.»

مشکل جمهوری اسلامی با زنان داور 

حضور زنان در ورزش ایران و داوری آنان در رقابت‌های ورزشی با مشکلاتی روبروست.

پیش از این احمد بهرزیان‌فر مدیرکل ورزش و جوانان استان بوشهر پس از قضاوت داوران زن در روز نخست مسابقات فستیوال مدارس استان بوشهر دستور توقف قضاوت و دواری زنان را صادر کرد و دو روز پایانی فستیوال بدون حضور داوران زن برگزار شد.

احمد بهرزیان‌فر در مخالفت با داوری زنان دلیل آورده است که در “رقابت‌های فوتبال پسران داوری آنها نیز باید بر عهده آقایان باشد”.

شبکه صدا و سیمای جمهوری اسلامی حتی از پخش مسابقاتی که داوری آن بر عهده زنان بوده نیز خودداری کرده است.

تلویزیون دولتی جمهوری اسلامی پخش مسابقه فوتبال بوندس‌لیگای آلمان میان بایرن مونیخ و آگسبورگ را حتی پیشاپیش لغو کرده بود، زیرا داوری این مسابقه بر عهده بیبیانا اشتاین‌هاوس، داور زن بوده است.

اعتراض‌های سراسری؛بازداشت دستکم19 تن در شهرهای پاوه، تبریز، دهدشت، بهبهان، یاسوج، تهران، گنبد کاووس، سنندج و ارومیه

  نیروهای  امنیتی در پاوه، تبریز، دهدشت، بهبهان، یاسوج، تهران، گنبد کاووس، سنندج، ارومیه، دستکم 19 تن از شهروندان را بازداشت کردند.‌ به گزار...